آزادی برترین سازو کار فعالکردن همه توانائیها و ظرفیتهای انسانی است. هیچکس نمیتواند در جامعه محروم از آزادی خدمت کند، تواناییهایش را پویا و موهبتهای الهی را بالنده سازد. آزادی یعنی به رسمیتشناختن کرامت انسان و خوشگمانی نسبت به انسان؛ حال آنکه نبود آزادی یعنی بدگمانی نسبت به انسان و کاستن از کرامت او. کسی میتواند آزادی را محدود کند که به فطرت انسانی کافر باشد. فطرتی که قرآن میفرماید: «فطرتالله التی فطرالناس علیها» فطرتی که پیامبر درونی و باطنی انسان است.
آزادی، حال و هوای متناسب با رشد نیروها و موهبتهای انسانی است؛ آزادیای که همواره در معرض تجاوز قرار دارد و به بهانههای مختلف از انسانها سلب میشود. آزادی، اصل و اساس و سرچشمه همه تواناییها است. نزاعها و برخوردها همواره به خاطر نیل به آزادی یا حفظ آن بوده است. نبود آزادی، فرد و جامعه را تابع محدودیتهای اعمالشده توسط غاصبان آزادی میسازد و درنتیجه انسانها به محدودیت و نقص در تواناییها دچار میشوند. آنگاهکه بنا به ایمانمان میکوشیم مانع سرکشی این نیروی ویرانگر شویم، در حقیقت از توانایی و کرامت انسان دفاع میکنیم.